سیزده به در  

Posted by: mehran in


سرمست وشاد ازشمیم گل وسبزه‌زار‌ها
دیدار سنـــبل و صـــحرا، به دور از هـوار‌ها
دربســتری ز نهرآب و درختــان ســـرو بلند
جانانه محفل انسی است به یُمن نگار‌ها
آغـــوش گـــــــرم طبیعت، نسیم مهر بهار
برگیــــرد ازتـــــــوغصـه و از رخ، شــــیار‌ها
آن شور و اشتیاق بلبل وشـرم وحیای گل
یادی زبــی قـراری عشــاق وشور قــرار‌ها
در زیرسایه‌های‌ درختان، ‌كنارچشمه،چمن
برگردسفره‌ حلقهٔ ‌مهراست‌، بری ازغبار‌ها
درجای‌ جای ‌میهنم ایـران، ‌به‌ روزخاص ‌بهار
میعادمردم‌است‌ به ‌صحرا، خروج‌ ازحصار‌ها
سال نــــــــــو و بهــاربه ما هدیه می‌دهند
احســــاس پاك طبیــعت، فــراوان، قطار‌ها
درخــــــــون من تویی، ای ایــران سـربلند!
تا پای جان زتوگــــویم، به شعر و شـعار‌ها
گُم باد نام دشمنان جاهلت ازسطح روزگار
شاداب وسبزبمانی‌،چوخصلت‌خوب‌ بهار‌ها


ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

زلال عشق  

Posted by: mehran


می خواستم که باشم عاشقانه ،میخواستم که احساس کنم، ببویم و سرمست شوم
میخواستم بودنم را بهانه ای نو بخشم.
میخواستم رگهایم تازگی را در خود بدواند و به قلبم بگوید عاشق شو .
میخواستم عطر نفس گیر زندگی نرگس مست را در شامه ام تا عمق روحانی روانم
بالا بکشم و به خودم بگویم که هستم ...و عاشقانه هستم.
میخواستم درک شعور بودن را درشعری بی دریغ جاری کنم که تا ابد هر که
عاشقانه شد بخواندش و غم را به خاطره ا ی شیرین عوض کند و بخندد چون وصال
باور نکردنی عاشقی که جرعه جرعه حضور معشوق بی مثالش را مز مزه میکند.
میخواستم چون آبی آسمان وجود بر فرش محبت او گسترده شوم و ابری بارانی
باشم که هر لحظه بر گریه بهاری بایسته است.
میخواستم عاشق باشم.
میخواستم فهم باشم میخواستم درک باشم.
میخواستم زلال قطره ای باران باشم که بر کنار برگی سبز پر از کنگره های
زندگی نشسته و انتظار نور خورشید را میکشد تا به آغوش بیکران آبی هوایی
برگردد و ابرگون شود.
میخواستم باشم و نه در وجود بی مقدار چون خودی که در دل فهم عشق آلودی
جاودانه نگر و بی انتها.

از: دکتررضا قهستانی

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

شهر امید  

Posted by: mehran in


حالا که سال نو شده، طبیعت رختاشو عوض کرده وتروتازه شده، ماهم شهرمونو عوض کنیم وبریم یه جای خوب ، بریم به "شهر امید".البته شهر من باشما ممکنه فرق کنه ولی شاید هم مثل هم باشن .بذارین اول من بگم شهرامید من چه جورجاییه:
باخنده صبـــح ونــــــــورخورشید
برخاست زخواب شهرامید

بافخــــــــــروغــرور و فروشوکت
آثار شب سیـــــــــاه برچید

جیــــک جیک پـــــرنده، نای بلبل
درگــــوشه کنار شهرپیچید

درخــــــانه ساکنــــان شهر، مادر
آرام وتمیزســــفره می‌‌چید

با بازی وقــــــــیل و قـــال طفلان
شادی به تمـــام شهرپاشید

با پای پیــــاده، چــــــرخ وماشین
هریك‌به‌ سویی‌روانه‌گردید

درچشــم به هم زدن به هــــرسو
پیروزن ومردوبچه جوشید

هـــــرکس به امـــــــــید روزبهتر
درسعـی‌وتلاش‌ونفی تردید

دلســـوزی وعشق کارمـــــــردم
بس‌بود وتوان‌ که بازکوشید

نـــی تـــــــرس زآیــــــندهٔ تاریک
نی‌دزدی‌وجنگ‌وترس‌وتهدید

درشــــــــــأن بشـــــر همه برابر
ازجهـــل ودروغ کس ننــالید

حکام همــــه خــــودی وخاکــــی
ازبین من وتوگشته کــاندید

درمنطـــقه با تمـــــــــــــــام دنیا
دوستـی‌شدید، قابل تمجید

آزادی حـــــزب و دین و مــــذهب
بایدکه به این مســاله بالید
هــــرکس زره ســـلیقه، احساس
برپــوشش‌خود نموده تأکید
ارزانـــــی جـنس، وفــــور کـــــالا
معلوم وبه هـرکجا توان دید
اینــــــک تـــــو و شــــهر آرزوها
یک گام دگــر مانده، بجنبید!


ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

عشق چیست؟  

Posted by: mehran in




آنچه همچون سیل با خود هستی ات را می برد
جان ومال وخانه وکاشانه ات، آن است عشـــق
آنــچه چــــون آتش بسوزاند زهرچه خشک وتر
برفنا داده تو و سـامـــــــانه ات، آن است عشق
آنچه همچون گـــــردبادی تند و وحشــی وقوی
درتوافتاده کند بیـــــــــچاره ات، آن است عشق
آنچه چــــون داروغه‌ای بی‌رحم می‌ریزد به هم
محفل شمــــع وگل وپروانه ات، آن است عشق
آنچه همـچون زلــــزله زیر و زبر گردی از او
ناله گــــردد شادی شکرانه ات، آن است عشق
آنچه چـــــون بت ریشـه‌های دین و ایمانت زند
عابدش گردی تو در بتخانه ات، آن است عشق
آنچه همچون ســارقی هرروز وشب بندد کمین
تـــــــا بدزدد آن دل دُردانه ات، آن است عشق




ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

هجوم عشق  

Posted by: mehran in


حریفت شد که ازیادت برد سرکش خیال من؟
نــــــــلرزد، نشــــکند، تنـــــها دل رو به زوال من؟
نغلتد دانه دانه اشـــک‌های گـرم و سوزانم؟
نخشــکد شاخ وبــــرگ و ریشه سبز نهـــال من؟
چنــان‌ مستی‌ ومغروری زدرد و رنج وزجــرمن
چه‌ جای شکوه وخواهش، چه‌جای‌ این ‌سوال‌من
چنان افتاده ام خواهـــی که ازجا برنیارم سر
نه ‌برجانم‌ ترحم‌ کرده‌ای‌هرگزنه‌ افسرده ‌جمال‌ من
چه"هردم‌می‌کشی‌ماراوبازم‌زنده‌می‌سازی"
چه‌ می‌جــویی‌ تو درتاب ‌وتبم، جنــگ و جدال من؟
چوخـــــــــاشاکی اسیر بحرموّاج حیاتم من
هجـــــوم عشـــــق را تســلیم، این روح زلال من
تورا هرگـــــــز ندیدم من جــدا ودورتر ازخود
تو درخــون منی‌ هـرلحظه، درهــــرماه و سال من


ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

لعنت به روزگار !  

Posted by: mehran in


لعن و نفرین برتو باد ای روزگار
جای شادی غم فـزودی دربهار
کی زفـــــــقدان شهیدان عزیز
اشک‌هاخشکیده،دل گیرد قرار؟
می‌تــــوان ازچشم بازوآن نگاه
دل برید، هــردم نبودش وامدار؟
نا بکاران را تــــــومیدان داده‌ای
ذلّت ایران تـــــــــوآوردی به بار
ارزش ایرانیان بسیــــــــــار بود
دوستدارانش به دنیا،بی‌شمار
سهم‌هرآزاده نی چوب وچماق
نی چنین درنزددونان خــواروزار
راد مــردانی چو کورش داریوش
ما به‌خود دیده،چو آنان صدهزار
اینک اما باز بر خـواهیم خاست
خـاک می‌سازیمشان‌وخاکسار






ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

تصویر سیاه مادران  

Posted by: mehran in




درخشت وگل اتاقک کوچک، نموروسرد
با کودکان قدونیم‌قد
گمگشته در حیات،
بیرون زعشق
مملو زدرد
تباه تباه.
بیچاره مادرم!
پیچیده درسیاهی چادربه جبروزور
هرروزتهمت وتوهین وافترا
چوب ولگد،
دنیا کجاواوکجا؟
بیماروبی‌پناه.
بیچاره خواهرم!
درزیرچرخ تبعیض وظلم مضاعف به جنس زن،
زخمی، جریحه دار
سرخورده از تلقی جنس لطیف زن ازاو
باتازیانه دروغ وخرافات وجهل
سیاه سیاه.
بیچاره همسرم!
فرداودورنمایی سیاه وسخت
برطبل زور ومذهب بی‌رحم کینه‌ها
هرروزضربه می‌خورد، شدید.
ای وای وآه.
بیچاره دخترم!

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

سال نو بر همه عزیزان مبارک باد  

Posted by: mehran



ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

سین سهراب  

Posted by: mehran in


به گاه عید، می‌چید سفــــــره‌‌ای ناب
بســـی زیبا، هنــــــــرمندانه، کـمیاب
به‌جای‌هفت،هشت سین داشت مادر
ازامســـــال اوندارد "ســـین ســهراب"

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

خودفروش  

Posted by: mehran

دلم میخواست یکی بزند توی گوشم.شترق ق ق...حالم داشت از خودم به هم میخورد.تو آینه کسی را میدیدم که هیچ روحی در چشمانش موج نمیزند و آتش عشقی وجودم شراره نمیکشد.بخودم گفتم مانده ای بی وجود مرده شورت ببرد.تو هم آدمی آمدی که بدی دنبال یک لقمه نان کوفتی؟ تو نبودی که دم از ارزش می زدی؟ آمدی که خودت را و همه را به پول بفروشی و بروی.یادت هست از دیدن گدایان کنار خیابان به چه حال و روزی می افتادی؟ حالا تو همانی هستی که باعث میشوی آدمهای شریف گدا شوند؟ اصلا همه اینها به کنار مگر نگفتی که مردی و میمانی به پای عشقت حالا حتی حاضر نیستی یک ساعت با کسی بگذرانی که دیوانه اش بودی؟ به تو هم میگویند مرد؟با خودت چه کردی خودت را به که فروختی یادت هست از شنیدن یک شعر آنقدر به وجد می آمدی که پیش همه میگریستی بی هیچ خجالتی حالا برای مرگ عزیزانت هم گریه نمیکنی؟ پس کو آن آدم؟ اصلا آدمی هم مانده؟تو گویی این چین و چروکهای توی آیینه نه بر صورتت بلکه بر وجودت افتاده تا تو راببرد به هزار توی بیخودی.چقدر از خنده دخترت خوشحال میشوی؟ اصلا خواسته ای بخندانیش؟ چقدر برایش وقت میگذاری؟ پس نقاشی و شعر و عرفان چه شد؟ دیگر کتاب نمی خوانی؟بد بخت شدی رفت......سیگار پشت سیگار ای وای بر آن نفس دود گرفته ات که تو دودی ترش میکنی؟بیچاره عشقت که مجبور به زندگی با چون تویی است.تو درستکار بودی.دستت به کار خیر میرفت ....حالا چند سال است که به درد مردم نخورده ای.وای ...وای تو خودت به خودت نگاه کن آدمی که مدتهاست با خدایش حرف نزند میشود عین تو ...عین توی احمق که خودش را به روزمرگی فروخت......آن بالا پدرم کنار آینه نوشته بود...با خطی خوش...آینه چون نقش تو بنمود راست ....خود شکن، آیینه شکستن خطاست.
تنها نوشتی از دوستم دکتر رضا قهستانی

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

عید نوروز  

Posted by: mehran in

سفـــــرهٔ هـفت سین‌ رنگین، با سلیقه آشنا
چیده با دست‌هنرمند،روی‌میزخانه‌ها
سیب ‌وسـرکه، سنجد وسیر‌وسماق‌ وسمنو

سبزی وآیینه،میوه،ماهی سرخ وسیا
با بــــهارسبز و دلکش، با هــوایی روحبخش
سینه‌هاازكینه‌خالی‌،خنده‌برلب‌بی‌ریا
جامه‌هانو، دشمنی‌ها کهنه، دل‌ها شاد شاد
کودکان‌راضی‌ زعیدی‌رونق‌صـلح‌وصفا
سنتـــی زیبـا وســـــاده، اززمــانــی دور دور
مهروپیوندی‌به‌یاران‌عهدوپیمان‌باخدا
عیـــد نوروز از زمان‌ها با ســرافرازی‌ گذشت
درگـذاری‌پست ‌و بالاكشور‌ایران ما
هم‌چنــــانش پاس مـی‌داریم آن را هــــربهار

از گزند دشمنانش‌جاهـــل و نادرکجا

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

ورزشگاه‌ها برای خانم‌ها خطردارد!!  

Posted by: mehran in


با پوزش از بانوان محترم میهنم:
داد استــاندار، زنـــــــــــها را خبر === رفتـــن استــــــادیوم دارد خطــــر
ما برای حفـــــظ جـــــــان دختران === نقشــــــــــه‌ها داریم در انبانمــان
تا مصـــون مانند زمـــردان ازعذاب === می‌چـــپانیم مـــــازنان رادرحجـاب
بهــــر دفع شـــــــرخــــرج ازدواج === صیــغه‌ را ارزان‌ و مفـــت داده رواج

مــال دنیا چــــــــون ندارد اعتــبار === نصــف ارثیه بـر ایشـــــان برقـــرار
هست‌احساسات‌زن‌ها‌بس‌عمیق === قلــب‌ها نازک،‌ عـواطف‌ هـم رقیق

حکم‌محکومین‌چو‌بسیاراست‌سخت ===جای‌‌قاضی‌های‌زن‌خالیست‌تخت
با توجــــه به همین احســاس‌ها === درجــــــدایی باهمـه وســـواس‌ها

مـــــرد باید درطـــــــلاق آید جـلو === تا نــــــگردد از گــــزندش زن ولـــو
بعد ازآن چـون ‌خـرج دارند ‌کودکان === داده‌ایم حق حضـــانت شوی‌شان

خـــــــواهد ازایــــران اگرتنــها رود === ممکن است قصدی‌ به‌جان‌اوشود
مـرد مـحرم بایدهمــــراهش شود === با حفـــاظت این"ضــعیفه"را بـــرد

چــون خیابـــان‌ها خطر بسیاردارد === کــــاربیـرون مشکل"همکار" دارد
جــای امن واستراحت خانه است === جـــای زن درکنـج امن لانه است

گــــرزتنهایی بنــــــــــالد، بی‌خبر === مثل او آرند دوســــــــه‌تّای دگـــر
صــاحبان این چنین افــکار پست === خط ومشی‌‌کشوری‌دارندبه‌دست!



ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

اوضاع قاراشمیش  

Posted by: mehran in


لام علیکم، اسم داشت مهـــــرونه
بچــــه دروازه غـــــــــــــــار تهرونه
بامـــــــــــرامه، اندعشــق ومعرفت
مــهربونه، ســــــــربه زیر و خندونه
کارشم کله پزی یه تـــــــوی شوش
داش شم همــــــکارشه، تـومیدونه
تابخـــوای رفیق بازه اهـــــل صفاس
دست ودل بازه ووضعش میــــــزونه
تازگــــــــی‌ها یخده‌ای ریخته به هم
از قـاراشمیشی اوضـــــــاع حیرونه
گا گْداری توی دکّــــــــــون میشنْفه
خبـــــــــرارو نصف ونیــمه می‌خونه
از قدیم با امنیه حـــــــــــال نمی‌کرد
واسه این‌که مــــــــــردمو می‌چزونه
دااشه تــــــــــــــوانتخـابات رای داده
خودشـــــــــــو یه پا طلبکار می‌دونه
خــلاصه یه جـــــــــــورایی با مردمه
بچه شو، تی شرت سبز می‌پوشونه
مخصوصـــــــــا پریروزا جـــلو دکــون
دیده بــــــــودهمسایه خیلی داغونه
زده بــودن مــــــــــــــامورا جلو زنش
تازه بدبـخت مـــــــــومنه ، نمازخونه
خــــــــــــلاصه قراره داش با بچـه‌ها
حق ورای شــــــــــونوبازپس بستونه
روز چــارشنبه ســوری توکوچه شون
این هــوا بــــــــــــــوته‌ها روبسوزونه

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

نصب ام پی تری Mp3 دروبلاگ  

Posted by: mehran in

باسلام امروز می‌خواهم درباره نصب/ ام/پی/ تری دروبلاگ بنویسم.کاری که خودم حداقل یک ماه دنبالش بودم تا توانستم موفق بشوم وشما آن را دروبلاگ می‌توانید ببنید وبشنوید.خوب شروع می کنیم :
قدم اول: موزیک‌های خودتان را(نه کدشان‌را) دریک فایل درجایی مثل دسکتاپ قراربدهید.
قدم دوم: آن‌ها را به وسیله پلیر jetAudio حجم شان را کم کنید(کانورت) کنید.
قدم سوم: حالا به سایت زیر بروید:
http://www.podbean.com/podcast-blog-embeddable-mp3-flash-player?paction=newlist
دراین صفحه رنگ /ام/پی تری تان راانتخاب کنید وبعد ازکلیک ادامه به صفحه ای می‌روید که درآن باید آدرس اینترنتی آهنگ‌هایتان را وارد کنید (البته اگر جایی آپلود کرده اید، دارید والا درهمین سایت می‌توانیدآن‌ها را آپلود کنید).در اینجا لازم است قبل از داخل کردن آدرس موسیقی تان ثبت نام بکنید که چندلحظه بیشترنیست ورایگان است.
قدم چهارم : پس از اینکه کدتان به آدرس پستی ارسال شد آن را با پسوردتان وارد می‌کنید ودارای پروفایل خواهید شد . پس ازاین مرحله می توانید به صفحه آپلود بروید وآهنگ هایتان را آپلود کنید.
قدم آخر: درمحلی که باید آدرس‌های موسیقی‌هایتان را وارد کنید، جلوی هرکدام هم اسمشان را بنویسید ودرردیف سوم اسم آهنگتان را پیدا کرده، و‌برروی آن کلیک کنید .حال اسم مجموعه آهنگ هایتان رابنویسید ودکمه را فشار دهید.سپس ‌کد را در بدنه وبلاگتون وارد می کنید ومثل من ازشنیدن آهنگ هایتان لذت می برید.موفق باشید.اگر سوالی داشتید درخدمتم. نظر یادتون نمیره که!؟

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

حسن خْلق  

Posted by: mehran in

سبد سبد‌گل‌سوسن به لطف روی تونیست
بغل بغل گل شب بو به عطر مـوی تو نیست
زمین زمین اگــــــر از جـنّت آورم بــــه زمین
چــــوذرّه‌ای کم واندک زخاک کوی تو نیست
دوان دوان به مـــلاقات حـــوریان چـــــو روم
به ســــان لحظهْ دیدار و گفتــگوی تو نیست
رده رده به درختـــــان ســـرو اگــــــر برسم
به سروقامت رعنا، کمــال جـــوی تو نیست
گـروه گــروه زمـلائک ازآسمـان چــــونشانم
مــلاحت پریان هم به خْلق وخــوی تو نیست
خـطا خـطا کــــــــــــه بنـــــالند خاطیان ازآن
یکی ازآن ‌همه نقصانشان به سوی تونیست
به‌دسته دسته‌حسودان زناکسانت‌کیست؟
به حسـن‌خْلق توجانا! کسی‌عدوی تونیست

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

طاوس مست  

Posted by: mehran in


خمــــارخنده مستـــــــــــانه‌ام، مرا دریاب
نمـــــانده دردم آخـــــــرنفس، بیا، بشتاب
کجـــاست توش وتوانــی که قلب من بتپد
کجـــــاست راه ورودی به‌چشمم آیدخواب
هـــــزارخط ونشــــان می‌کشم شباهنگام
به نیمه راه سحــــــر، نیم مــــرده‌ای توّاب
به حیـــــرتم زذوق وشوق پدیدآمده درخود
که‌جهدکنم بدهم جان بدون‌حسـاب وکتاب
چنان خــــراب شراب لب شـــــــــکر خایم
که حاجتی نه به خــــم خانه‌های باده ناب
زناز طـــاوس مستی، زغمـزه کبـک خــرام
به مـوی کمند‌عیاران،‌ به‌چهره‌‌چون‌‌سیماب
زجام چشم خمارت همیشه مستم ولـول
کلام وصحبت ‌شیرینت‌همــچو‌چنگ‌ ورباب
ززهـــرهـــجر تو بی چـاره پیر شد"مهران"
بیــــــا که با توکند زنده روز‌هـــــای شباب


ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

روز زن برتمامی شیرزنان ایران مبارک باد!  

Posted by: mehran



ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

سال ننگین وسیاه شصت وهفت  

Posted by: mehran in

جغد شوم مـــــــرگ زندان را گْزید
غنچه‌ها راچون خزان ازشاخه چید
خــون زداس شب پرستان می‌چکید
دوســـــــــتان را چوبه‌های دار دید
این چنین تا مـــــــــــــــــاه بهمن پیش رفت
ســــــــــــــــال ننگین وسیاه شصت وهفت
نامه‌ها وکـــــــــــــوله‌ها ارسال شد
قلب‌ها ازاین خــــــــــــبرغربال شد
ناله‌ها تا عــــــــــرش حق دنبال شد
جای جـــــــــــاویدانشان گودال شد
این چنین تا مــــــــــــــــاه بهمن پیش رفت
ســـــــــــــــال ننگین وسیاه شصت وهفت
خـــــــــاوران ازدفن یاران یاددارد
بار‌ها ازشخمشان فــــــــــریاددارد
خــــــــــــاوران گنجینه‌ای آباددارد
کهـــــــــــــــکشانی انجم آزاددارد
این چنین تا مــــــــــــــــاه بهمن پیش رفت
ســـــــــــــــال ننگین وسیاه شصت وهفت
یادیاران تا ابددرسـیـــــــــنه‌هاست
خــاطرات آن عزیزان با صفاست
خاک سردگورشان‌چون کیمیاست
خــاوران تا زنده‌ایم درقلب ماست



ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

چهارشنبه سوری  

Posted by: mehran in

به ندای شوق واحساس، به هــوای شادمانی
همه باهم ودمادم غــــــرق خنده، شعرخوانی
جا به جا بوته آتش کــــه به نظم شعله ورشد
چه پرش‌ها، چه صفایی، حس خــوب زندگانی
سرخـــــــــی ات ازآن من، زردی من ازآن تو
آرزوی ما ازآتش، مــــــــــــــــاندگاروجاودانی
لحظه‌ها پرشور وتبدار، عقده‌هــــــا سروانمود
مـــــــــــرگ دیکتاتورشعارهم دلی وهم زبانی
آتش دل شعله ورتر، آتش بـــــــــیرون خموش
اوج می‌گیردصـــــــــــــدا‌ها، با لهیب نوجوانی
هـــــــــرکجا آتش به پاشد، آتش افروزان زیاد
ماجرا‌ها رفت زان شب، آن‌چنان شدکه تودانی
ازپس تاریـــــــــــــــخ آمد، شعله آتش به یاری
دسته‌های سبزباهم، بـــــــــــی‌شماروکهکشانی

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

این جوان را آزادکنید!  

Posted by: mehran



ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

دنیای دون !  

Posted by: mehran in


ما که ازشربت وشـــــــــیرینی دنیا نچشیدیم، چشیدیم؟
ما حریصانه به دنبال هـــــــــــــوس‌ها ندویدیم، دویدیم؟
صحبت‌ازصدق ‌وصفا مـی‌رود‌هرجاکه روی رو دررو
پشت سر جـــــــــزبدی وتهمت بی جا نشنیدیم، شنیدیم؟
می فروشند به بازارهمه خــــــوبی وخوشبختی خود را
وه که غیرغم وافسوس وبلا را نخـــــــــریدیم، خریدیم؟
همه راضی زکمالات وکــــــــــــرامات پسندیده خویش
ما که بردوش به جــــــز بار گناه را نکشیدیم، کشیدیم؟
سرعت سیرسعادت چـــــــــــــــوگذشت ازبرما بالا بود
هرچه کردیم به گــــــردش برسیم ما نرسیدیم، رسیدیم؟
هوس دانه دنیا به سوی خاک کشــــــــــــــــانید و از آن
شده آلوده وازخــــــــــــــــــاک به بالا نپریدیم، پریدیم؟
ظلم‌ها رفت به نـــــوع بشر از جانب گرگان، "مهران"!
بی‌خیــــــــــالانه نشستیم و لب ازغم نگزیدیم، گزیدیم؟

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

درس عاشقی  

Posted by: mehran in

تو شوروشوق شرابی، توسرخوش وشادی
توعـــــــــطرهستی وخلقت، شکوه میلادی
تومرکـــــزی وهمه خــوب صورتان محور
همه خموش وفسرده، تــواوج فـــــــریادی
خـــــــــــزان غمزده ســرما به ارمغان آرد
توپرحــرارت وداغی، توماه خــــــــردادی
اگـــــــــــــــرزبخت سیه ناله می‌کنندوفغان
توخـــــــــــــــالصی زسعادت، سپید بنیادی
به بوستان که درآن عمــرگل بسـی کوتاست
توســـــــــــــالمی وستبری، توســروآزادی
به کشتی شکسته نشسته، اسـیرامـــــــواجم
رسان به ساحل امنم، تومــــــــــوج امدادی
به صید عشــق گــــــــــرفتارونیستم خرسند
رهــــــا شوم ازبند، چــــــــــون تو صیادی
به مـکتب عشق تــوام چـــــــــوطفل نوآموز
به درس عاشـقی اما، توکــــــــــهنه استادی


ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

تا به کی؟  

Posted by: mehran in


تابه کــــــــــی باید تورا ازدوردید
شرح ووصفت راازاین وآن شنید
تابه کـــــــــی ازطعن تلخ طاعنان
پشت دیواری به تاریــــکی خزید
تابه کـــــــی باهرصدای زنگ در
می توان ازشوق توازجــــــا پرید
تابه کـــــــی شاید برای یک نگاه
ازفــــــلان جا تا فلان جا را دوید
تابه کی عکس تورادرپیش داشت
باتوهم طــــــــرح هایی را کشید
تابه کی مــــــایوس ازوصلت عزیز
زهر تلخ مـــــرگ را هردم چشید
تابه کی بایادفــــرصت های پیش
باتاسف پشت دستــــــان را گزید
تابه کــــی خودرازخودپنهان نمود
صورت مفــــــــــلوک رانتوان بدید

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed