
آنچه همچون سیل با خود هستی ات را می برد
جان ومال وخانه وکاشانه ات، آن است عشـــق
آنــچه چــــون آتش بسوزاند زهرچه خشک وتر
برفنا داده تو و سـامـــــــانه ات، آن است عشق
آنچه همچون گـــــردبادی تند و وحشــی وقوی
درتوافتاده کند بیـــــــــچاره ات، آن است عشق
آنچه چــــون داروغهای بیرحم میریزد به هم
محفل شمــــع وگل وپروانه ات، آن است عشق
آنچه همـچون زلــــزله زیر و زبر گردی از او
ناله گــــردد شادی شکرانه ات، آن است عشق
آنچه چـــــون بت ریشـههای دین و ایمانت زند
عابدش گردی تو در بتخانه ات، آن است عشق
آنچه همچون ســارقی هرروز وشب بندد کمین
تـــــــا بدزدد آن دل دُردانه ات، آن است عشق