نقاش چیره دست طبیعت چه خوب بود
نقشی ززشت چهــــــره ما را نمیکشید
کاشم عزیز مصر حیات ازســــرهوس
این بنده رهیده زهر ناکجا را نمیخرید
درپهـــــــن دشت سراسرگل وگیاه ازل
باید کـــــــه بوم شوم، فضا را نمیپرید
درلحظهای که دمیدند روح بهجسمجهان
شایسته بود اگـــر فنا شدهها رانمیدمید
درقسمت سعــــــادت وخوشبختی وامید
قسمی ازآنهمه، ناچیز، ما را نمیرسید
فریاد وآه حمـــــــــایت زجان برآمد باز
دردا زدل که جــــواب خدا را نمیشنید
ازجبرخلقت است بشـردراسارت جسم
ورنه خدا زرحــم خلقها را نمیبخشید
ارسال به:
::
::
::
::
::
::
::
::
::
::
::
::
This entry was posted
on ۱۵:۲۸
and is filed under
جبر خلقت نقاش طبیعت سعادت
.
You can leave a response
and follow any responses to this entry through the
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
.