بازپیش آمد دوباره درکنــــــــــار اونشینم
ازدل وجان چشم درچشمش بدوزم نازنینم
بی شمـــارش درخیال وخواب او را داشتم
عــاقبت تعبیرشدآن، روبه رویش برزمینم
شــرح شوق وشادیم ازدیدن اوساده نیست
رنگ رخسارم ببین ولرزش صوتحزینم
ماه و خـــــورشید وستاره گومرا یاری کنند
تازمــــــــــــــان ازپانشیند، تا ابد اورا ببینم
نه به دنیـــــــا گفتم وعقبی مراراضی نکرد
گوهــــر ناب حیاتست، اوست اول، آخرینم
نا امید وخستــه بودم، زنده ای دلمرده بودم
قدرت بیچونعشق سرزنده کرده اینچنینم
عاشقان!باورکنید اعجاز عشق ومهرورزی
من گــــــواه عشق پاکم، من صدای پرطنینم